ندامتآنکس که خطا کرد و نگشت نادم و شرمساریا که ز غرور کرد خطا باز به تکراربیشک رسد آن روز که او درس بگیرداز رسم فلک، از گذر و گردش ادوارلکن که چه دیر است و چه افسوس به راه استفرصت همهسوزی و همه باخت به اغیارهر دم به خودش از سر درد نعره برآرداز چه بنمودی تو خطا، بی حد و بسیار؟رفتی دوصد آن راه خطا، توبه نکردیبودی همه عمر از نظر عقل چه بیماراز گردش این چرخ و فلک گشته چه غافلنادم نشدی از گُنهت، گرچه به یک بارتوبهگری آن دم بُودَش حاصل و مقصود،سیلی نزند بر رخ تو، حاصل رفتاروآندم که دگر دیر شود توبه چه حاصل؟امروز نما توبه از آن سیرت و کرداردست گنهت گر چه قوی بود و کمی گرمغافل شدی از سردی ما، در پس گفتارما جمله بدیدیم همه رفتار از این خلقبستیم دو چشم تا گذرد گنبد دوّاروالله که این صبر و تحمل ابدی نیستپایان رسد روزی همه صبر وفادارابوالفضل سرلک متخلص به استوار + نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 0:34 توسط ابوالفضل سرلک | بخوانید, ...ادامه مطلب