باوری در سر همه داریم از این فعل حرام
که بود تیغی به اندامی کشیدن از نیام[1]
یا هر آنکس که خودآزاری نموده فیالمثال
خودزنی کرده به رفتار و نباشد او به حال[2]
نِی رفیق، تعریف این فعل حرام اینسان مباد
خودزنی صرفاً خراش پوست یک انسان مباد
خودزنی آن است که دلسوزان خاک را وانهی
حرمت دود و قلم یکجا به زیر پا نهی[3]
خودزنی آن است که در سیلاب و طوفان بلا
کشتی خودساخته را بسپرده بر سیلی رها
خودزنی دیده فرو بستن به روی سایه است[4]
مصلحتاندیشی بیمعنی و بیپایه است
خودزنی آن است که اصلح را ببینی در طریق
لیک که کار بسپرده بر نااهل و نادانی رفیق
خودزنی آن است که دنبال کژی باشی و زشت
چشم پاکی بسته و باشی به دنبال پَلِشت[5]
خودزنی آن است که صد پاکی ببینی از کسی
لیک که باز چشمت بود دنبال خبط او بسی
خودزنی آن است که خوبان را زخوشنامی خویش
نادم و شاکی کنید از غیرت و کوشش بیش
خودزنی آن است که شیران را فرستی بر شکار
لیک که کفتاران نشانی بر سر سفره و بار
خودزنی در هر طریق کاری حرام است و خراب
بس کنید ای دوستان این فعل ناخیر و ثواب
بسکه بیمهری کنید با نخبگان این بلاد
حرمت پاکی برفت و جای آن بنشست فساد
وای از آن روزی که دلسوزی رها سازد مسیر
کارها افتد به دست مفسدانِ بس حقیر
ابوالفضل سرلک متخلص به استوار
[1] - غلاف شمشیر و خنجر و قمه و قداره
[2] - کنایه از اینکه کسی که خودزنی میکند؛ طبیعتا حالت روحی طبیعی ندارد
[3] - کنایه از دود چراغ خوردن دانشمندان برای تحصیل و قلم آنان که منابع علمی را کتابت نموده است.
[4] - کنایه از تاریکی و سیاهی و ناپاکی است
[5] - برگرفته از پَلَشت به معنی کثیفی و ناپاکی
شعر آقا سلامت می کنم...برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 45