شعر خودزنی

ساخت وبلاگ

خودزنی

باوری در سر همه داریم از این فعل حرام

که بود تیغی به اندامی کشیدن از نیام[1]

یا هر آن‌کس که خودآزاری نموده فی‌المثال

خودزنی کرده به رفتار و نباشد او به حال[2]

نِی رفیق، تعریف این فعل حرام این‌سان مباد

خودزنی صرفاً خراش پوست یک انسان مباد

خودزنی آن است که دلسوزان خاک را وانهی

حرمت دود و قلم یک‌جا به زیر پا نهی[3]

خودزنی آن است که در سیلاب و طوفان بلا

کشتی خودساخته را بسپرده بر سیلی رها

خودزنی دیده فرو بستن به روی سایه است[4]

مصلحت‌اندیشی بی­‌معنی و بی‌­پایه است

خودزنی آن است که اصلح را ببینی در طریق

لیک که کار بسپرده بر نااهل و نادانی رفیق

خودزنی آن است که دنبال کژی باشی و زشت

چشم پاکی بسته و باشی به دنبال پَلِشت[5]

خودزنی آن است که صد پاکی ببینی از کسی

لیک که باز چشمت بود دنبال خبط او بسی

خودزنی آن است که خوبان را زخوش‌نامی خویش

نادم و شاکی کنید از غیرت و کوشش بیش

خودزنی آن است که شیران را فرستی بر شکار

لیک که کفتاران نشانی بر سر سفره و بار

خودزنی در هر طریق کاری حرام است و خراب

بس کنید ای دوستان این فعل ناخیر و ثواب

بس‌که بی‌مهری کنید با نخبگان این بلاد

حرمت پاکی برفت و جای آن بنشست فساد

وای از آن روزی که دلسوزی رها سازد مسیر

کارها افتد به دست مفسدانِ بس حقیر

ابوالفضل سرلک متخلص به استوار


[1] - غلاف شمشیر و خنجر و قمه و قداره

[2] - کنایه از اینکه کسی که خودزنی می­‌کند؛ طبیعتا حالت روحی طبیعی ندارد

[3] - کنایه از دود چراغ خوردن دانشمندان برای تحصیل و قلم آنان که منابع علمی را کتابت نموده است.

[4] - کنایه از تاریکی و سیاهی و ناپاکی است

[5] - برگرفته از پَلَشت به معنی کثیفی و ناپاکی

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 19:48