شعر دلشکسته

ساخت وبلاگ

دلشکسته

گویند چو دلی شکسته گردد

عرش از غم آن گسسته گردد

مأیوس شود دل از مرادش

همت ز تلاش خسته گردد

رگبار شکست و درد و مشکل

سختی و بلا چو دسته گردد

هر غصّه به دل نشیند و دل

کانون غم و چو هسته گردد

آن روز چه خوش است رقیبِ بدخواه

کَشتی به گِلی نشسته گردد

ساز دل ما نوای خوش داشت

حیف است که غمی به چَسته گردد[1]

دور از همگان بُود که بر جان

سرزندگی عمری رَسته[2] گردد

یا رب تو روا مدار که یک‌بار

درب‌های امید بسته گردد

دل را زده‌ام گِره به امید

مگذار که گِره نبسته گردد

درد دل ما تو چاره‌ای کن

دور از غم و بغض، خجسته گردد

ابوالفضل سرلک متخلص به استوار


[1] -چسته به­‌معنای نغمه و آهنگ و در این اینجا به‌­معنای نغمه و آهنگ غمگین می‌­باشد.

[2] - رسته به­‌معنای رهاگشته و آزادشده. شاعر در اینجا آرزو دارد که نرسد آن روزی که سرزندگی از جان جدا شده باشد.

+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 0:6 توسط ابوالفضل سرلک  | 

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 18:19