صدایی خاطرم آزرد، صدای کودکی رنجور
صدایی که به سختی گفت: «به سینه زخم ما ناسور[1]
پر از خاک است سر و رویم، پر از زخم است تن عریان
بریزد بر سر ما بمب، عدوی غاصب مزدور
تمام عمر ما در جنگ، به صرف فعل آزادی
به ظاهر خاک ما آزاد، ولی در خاک خود محصور
بترسد دشمن از سایه، ز هر مشت گره کرده
سلاحم دین و ایمان است و پرچمدار ما منصور[2]
به راه حق شتابانیم، به امید کلام رب
که حق است وعدهی یزدان[3]، اگر چه ره پر از ماهور[4]
بریزد خون طفلان را، به خُلق و خوی حیوانی
خیال خام خود دارد، بر این خوشباوری مسرور
کلام ما بُود با آن، سران و حاکمان خلق
همان دنیاپرستانی، که غرق ثروت و مغرور[5]
که دشمن چشم ناپاکی، بدوزد بر بلاد شرق[6]
اگر در وَهم خود روزی، بگیرد خاک ما با زور
سکوت هر مسلمانی، و یا هر اهل ایمانی
بود ظلمی به نوع خلق، شود با اشقیاء محشور
چه زیبا مقتدا فرمود، به آن حکام سادهلوح
قمار بر اسب بازنده، خطا هست و شوید مضرور
کنیم آزاد تو را ای قدس، ز دست دشمن غاصب
که بغض و کینۀ امّت، درون قلب ما مستور[7]
سلامت میکنیم ای قدس، تو را ای قبلۀ اوّل
به جا آریم جماعت را، به حکم آن کلام نور[8]
ابوالفضل سرلک متخلص به استوار
[1] - زخمی که آب وچرک از آن بیرون بیاید.
[2] -منصور یکی از القاب حضرت مهدی (علیه السلام) است.
[3] - سورۀ روم، آیۀ 60
[4] - تپه های مسلسلی که در دامنۀ کوهها وجود دارند.
[5] - اشاره به حُکام کشورهای عرب منطقۀ غرب آسیا
[6] - اشاره به کشورهای شرق فلسطین اشغالی
[7] - به معنای پوشیده و نهان
[8] - اشاره به بیانات رهبری درخصوص وعده به جا آوردن نماز جماعت در قدس اشغالی
برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 41