شعر مگس و زنبور عسل

ساخت وبلاگ

مگس و زنبور عسل

مگسی گفت به زنبور عسل:«کای بی خِرَد

از چه رو بهر غذا رنج فراوان می بری؟!

یا چرا هر دم به یک راهی شوی از بهر شهد؟!

یا چرا بهر عسل سختی دوران می خری؟!

یا نمی بینی مرا که قوت بی زحمت خورم؟!

اندکی پر می زنم، وانگه نشینم بر سری

قوت خود را من بیابم در همه جا و مکان

نیست نیاز زحمت کشیدن، عشق بُوَد تن پروری»

گفت به او زنبور:«که ای منفور هر خَلق و بشر

این قیاس از چه کنی، خود را و من، گویا خری؟!

من پی پاکی گل اینجا و آنجا می روم

بهر ذرّه ای ز شهد بسیاز زنم بال و پری

نی که چون تو در پی گندی و ناپاکی روم

بو کشم بر هر کثیفی، لاشه ای، بر پیکری

لاجرم هر کس پی پاکی و زیبایی رود

رنج او افزون شود، امّا دهد بار و بری»

--------------------------

گفتمش من این مثال از بهر برخی مردمان

که به مانند مگس هر دم کنند هوچی گری

جمله می گردند پی ایراد و ضعف مردمان

خوبی مردم نبینند، خود زنند کوری، کری

دیدن خوبی مردم چشم پاکی لازمش

چشم ببندد برکژی ها، رو کند بر زیوری

همچنان خُلق مگس نُقصان مردم را نبین

در پی خوبی مردم باش تو از هر دری

همچو زنبور عسل با جمع نیکان هم کلام

خوی ایشان بایدت، از عیب و از نقصان بری

نی که چونان مگس هم کیش اوباشان شوی

خوی ایشان را بگیری، از پی لوده گری

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 112 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 12:49