شعر عشق به خدا

ساخت وبلاگ

عشق به خدا
خواهمت این بار که دردودل بگویم ای خدا
از غم عشقی که عمری من نمود از تو جدا
اشک چشمم دائماً چون چشمه جاری می شود
هر زمان فکرم به آن عشق جوانی می رود
گر چه او آن عهد را نادیده انگاشت در نظر
لیک که من سوختم تمام عمر خود آسیمه سر
حسرتی را در دلم پنهان نمودم سالیان
سینه ام پر درد و نالان و غمین از آن نهان
نی دگر رازی در این سینه نهان دارم زکَس
نی که دیگر نقش و بازی می توان بربست و بس
حسرت آن سالیان دردی بر این پیکر نشاند
تا بدانجا که مرا از عشق یزدانم رهاند
نادمم، هستم پشیمان، آمدم بر درگهت
زآنکه آن عشق زمینی دور نمود من از رَهَت
از تو خواهم ای خدا از غفلت من درگذر
روسیاهی ام ببین، از آن تلاش بی ثمر
نوری از عشق خودت در این وجود افروخته کن
یک نظر بر حال من، بر این تنِ دل سوخته کن
تا رها گردم از این عالم پست پُر ز درد
شِکوِه ها از او کنم، زآنکه مرا اینگونه کرد
ابوالفضل سرلک متخلّص به استوار

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:11