مارا به نکردهها قضاوت مکنید
اینقدر جفا به آن صداقت مکنید
بهر هدفی تلاش خود بنمودیم
ما را به تلاش خود شِماتت مکنید
طعنه زِ هر آن کسی که بود بشنیدیم
طعنهخور مُشتی بیلیاقت مکنید
در خود بنگر، ببین خطاکار که هست؟
ما را به خطای خود حکایت مکنید
از لطف خدا، زبان ما اَلکَن نیست
با نیش کلام به ما لجاجت مکنید
چون پرده بیفتد، سخنان فاش شوند
از باخبران دگر شکایت مکنید
دشمن بنشسته در مسیر، منتظر است
تیر رقبا به ما هدایت مکنید
گُربه صفتی مرام ما هرگز نیست
مارا سگ بیصفت شباهت مکنید
از چشم خود اَر[1] بَدی بِدیدی، چه رواست
رفتار خطا ز ما اجابت مکنید
ماندیم به پای عهد محکم بسته
در مَسلک ما فکر خیانت مکنید
ما از سر شوق، به راه حق کوشیدیم
کوششگر بیاَجر و ثوابت مکنید
بودیم ز لطف او یکی عَبد سَلیم[2]
همسنگر گَبر[3] بیدیانت مکنید
یزدان ز درون ما دوصد آگاه است
از منظر خود به ما عنایت مکنید
گفتیم به کنایه آنچه را لازم بود
دیگر به جفا به ما اهانت مکنید
ابوالفضل سرلک متخلص به استوار
[1] - اگر
[2] - سالم
[3] - به معنای زرتشتی و به اصطلاح عامیانه امروزی، به معنای بی دین
برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 82