شعر ناسپاسی

ساخت وبلاگ

ناسپاسی

در میان پیروان حضرت عیسی نبی

هست پلیکان یک قِدیس، استغفرالله الربی

این پرنده را بُود یک جایگه والا مقام

بشنوید این ماجرا، یاللعجب از این نظام

آخرین باری که او زاد و ولد سازد به قِید

دیگر او را قدرت پرواز نباشد بهر صید

این زمان از بهر رفع حاجت طفلان خویش

گوشت تن را او کَنَد با نوک و منقار کم و بیش

ذرّه ذرّه خود تباه سازد ز بهر جوجکان

گوشت خود تقدیم کند از بهر سیر کردنشان

بعد چندی این فداکار جان خود از دست دهد

آنچه هم مانَد به جا زاو، شام آن طفلان شود

آن زمان که لاشۀ او هم شود خالی و خام

جوجه ها پچ پچ کنان با خود بگویند این کلام

آخ چه بهتر شد که پایان یافت این نعش عزا

خسته گشتیم بس که خوردیم ما به تکرار این غذا!!!!

......................................................................

آه ای ربّ الکریم، این را چه باشد رسم و راه؟!

یا چه سان این جانور خود می کند اینگون تباه؟!

یا چه سان این ناسپاسی ها ز جوجه سر زند؟!

یا چرا جای تشکّر حرف مفت بر هم تَنَد؟!

دیدمش این ماجرا بس آشنا باشد به عام

دم به دم از آدمیان ما ببینیم این مرام

آنکه چون شمعی بسوزاند تمام عمر خویش

بعد از دست دادنش صحبت کنیم ما کم و بیش

یا به بد ارزش گذاریم ما به زحمت های او

یا که بی منطق به غیبت پشت سر هِی های و هو

کِی شود این آدمی آرد به جا رسم سپاس

وای بر تو ای زمانه، وای بر این خَلق و ناس

+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶ساعت 2:13&nbsp توسط abolfazl sarlak  | 

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : ناسپاسی, نویسنده : ostovar3as بازدید : 180 تاريخ : شنبه 20 آبان 1396 ساعت: 1:56