شعر نافهمان

ساخت وبلاگ

در علفزاری به دشت نزدیک آن رنگین گُلان

جمله زنبوران همه مشغول آن شیرین گلان

روی یک زرّین گُلی مشغول بود زنبورِ ما

می مکید شهدِ گل و می کرد بجا شُکر خدا

در همان حال و زمان نزدیک این زنبور ما

یک الاغ بی خِرد مشغول بر خورد و چرا

ناگهان خوردش الاغ زنبور را با گل آن

خود بدید زنبور در بین دهان، از بیم جان

کرد فرو نیشش ز بهر جان ستاندن بر زبان

ناله سر داد آن الاغ و باز کرد ناگه دهان

خود رهاند از آن دهان و پر کشید رو به صعود

آن الاغ ناله کشان دنبال این زنبور نمود

تا رسیدند هر دو بر کندوی زنبور عسل

سر بداد آه و فغان و خواست جبران عمل

آمدش مام و مَلَک بر سر در کندوی خویش

بچّه زنبور خطاکار را بیاورد او به پیش

گفت الاغ: باید کُشَم زنبور را، چون نیش او

بود از روی غضب بر من نشان، نی خُلق و خو

گفت ملک: دانیم که نیشش را بود درد و ألَم

لیک که او نیشت بزد از بیم جان، حق را قسم

گر نمی کرد اینچنین، او خورده می شد از دهان

من چه سان او را خطا کارش بخوانم در میان؟!

گفت الاغ: این حرف ها من را نباشد محکمه

یا که او بر من دهید یا لِه کنم با پا همه

آن مَلَک مستأصل و محزون از رفتار خر

از سر ناچاری و از ترس آن بی بار و بر

داد به او تحویل آن زنبور بی خبط و گناه

بی گناهان اینچنین می سازند عمر خود تباه

کرد ملک رو به جماعت با غضب گفت اینچنین

گر که با خر روبرو گردی شود حاصل همین!!!

+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶ساعت 2:10&nbsp توسط abolfazl sarlak  | 

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نافهمان, نویسنده : ostovar3as بازدید : 146 تاريخ : شنبه 20 آبان 1396 ساعت: 1:56