شعر سکوت

ساخت وبلاگ

سکوت

ما همه خود را بدانیم عاقلی بی‌اشتباه

بر تمام خلق و ناس دائِم بگوییم راه و چاه

غافل از آنیم که چرخ روزگار چرخیدنی است

نقطه‌ی اوج و حضیض[1]، هر لحظه‌اش ما و منی است

سعدیا رحمت تو را باشد از آن پند گران[2]

دُرّ گفتارت بشد اندیشه‌ای در هر زمان

چون تورا دردی بیفتد از گذار روزگار

یا که استیصال[3] عالم بر روانت گشت سوار

از سر تصمیم ناگه یا که از علم قلیل

انتخاب اشتباه بر طالعت گردد دلیل

سود و مایه هر دو یکجا از کَفَت بیرون بگشت

سبزه‌زار ثروتت ناگه بگشت خشکیده دشت

درد خود در سینه پنهان کن، مگو آن را به کَس

چون که کس، ناکس بگردد در گذار عمر چه بس

آن زمان است که دو درد بر سینه‌ات آید فرود

هم که درد آن ضرر، هم طعنه‌ی خلق از عنود

شایدَت در آن میان باشد یکی دلسوز و یار

یا که از روی محبت گویدَت چاره به کار

لیک که جمله تقطَئِه[4] گویند بر آن احوال تو

کِی کسی یاری کند بر آن دگرگون حال تو؟

چاره را در خود بیاب و جستجو از کس مکن

عزّتت را مایه‌ی بازیِ هر ناکس مکن

استوار خوردی تو آن چوب فلک از این خطا

طعنه‌ی عالم شنیدی از شماتت یا جفا

ابوالفضل سرلک متخلص به استوار


[1] - پایین ترین مکان

[2] -گلستان سعدی، باب چهارم، در فواید خاموشی

[3] - سرزنش افراد و به خطا متهم کردن، پس از آنکه نتیجه نهایی مشخص شده است.

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 15:32