شعر زیرزنی

ساخت وبلاگ

من شنیدم اینچنین از بچّه آشپز فقیر

که به همّت شد همان میرزا تقی امیرکبیر

در یکی مجلس ز مجلس های شاهان قجر

مردکی لوده صفت، هرزه خور بی بار و بر

چون که خواست میرزا نشیند بر سر کرسی خویش

صندلی را زد کنار لوده صفت، خندید به ریش!!

ناگهان میرزا به سالن پهن گشت نقش بر زمین

یک بخندید بر وی و آن دیگری ابرو به چین

کرد نشان او را امیر دستور داد بر ملزمان

که همه گِرد آورید اسناد بر ضدّ فلان

شد نمایان در میان، اسناد ز آن مرد لوده

که بُوَد رندی کثیف، مار خورده ای افعی شده

جمله اسناد را بیاوردش امیر بر نزد شاه

کرد به او خاطرنشان، پنهان نمانَد روی ماه

ناصرالدّین هم بکرد حُکمش که او اعدام کنید

بهر پُستش شخص دیگر جای او اعزام کنید

آن زمان که شد دَم اعدام آن لوده صفت

آمدش نزدیک امیر و گفت: هست آخر رهت

چون که خواست چهار پایه را از زیر پای او زند

تا که مرد اعدام شود و بعد آن هم جان کَنَد

گفت به او و جمع حضّار این کلام دلنشین

گر که خواستی زیر زنی، اینگون بزن زیر را به کین   

+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶ساعت 2:11&nbsp توسط abolfazl sarlak  | 

شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 132 تاريخ : شنبه 20 آبان 1396 ساعت: 1:56